مدح و شهادت حضرت قاسم علیهالسلام
هست قـالـو به لـبش گر که بلا میآید از سـمـا نـعـره لا حـول و لا... میآید داده با هُرم عطش خنجر خود را صیقل رجز اوست نهـفـته به کفِ شمـشیرش اَلفرار است فقط هر طرف شمشیرش ذوالفـقـارست بحق، لایقِ این شه زاده رفت میدان که دگر، جان عمو حفظ شود این شده حرف پدر، جان عمو حفظ شود باز یک نقطه پر از نیزه و خنجر شده است پیکـرش حـرف دلم را به معـمـا آورد غــربـتـش بـاز غـمِ آل عــبـا را آورد گو به زینب که دوباره به برش طشت آرد |